بازآ كه چون برگ خزانم رخ زرديست |
با ياد تو دم ساز دل من دم سرديست |
گر رو به تو آوردهام از روي نيازيست |
ور دردسري ميدهمت از سر درديست |
از راهروان سفر عشق درين دشت |
گلگونه سرشكيست اگر راهنوردى ست |
در عرصه انديشه من با كه توان گفت |
سرگشته چه فريادي و خونين چه نبردى ست |
غمخوار به جز درد و وفادار به جز درد |
جز درد كه دانست كه اين مرد چه مردي است |
از درد سخن گفتن و از درد شنيدن |
با مردم بيدرد نداني كه چه دردي است؟ |
چون جام شفق موج زند خون به دل من |
با اين همه دور از تو مرا چهره زردي است |
74643 بازدید
30 بازدید امروز
10 بازدید دیروز
73 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian